المساعد الشخصي الرقمي

مشاهدة النسخة كاملة : عباس نامه (بحر طویل)


عماد الجعفری
07-11-2010, 10:44 AM
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه:
در ادبیات فارسی بحر طویلی داریم که غیر از بحر طویل مشترک با ادبیات عرب (فعولن مفاعیلن فعولن مفاعلن) است . در این بحر ارکان پشت سر هم و بدون نظمی خاص ولی با وزن و آهنگی دلنشین می‌آیند . بحر طویل از قدرت اثر گذاری فراوانی برخوردار است که خصوصا در حماسه و مدح به کار برده می‌شود .
توجه شما را به نمونه‌ای از حماسه‌ی کربلا در بحر طویل جلب می‌کنم:
عرش در ولوله و هلهله ، انگار همه عالم بالا چو زمین ریخته در هم ، شده یک پارچه آتش دل عالم ، نفس و چشم ملائک همه مبهوت ، ز لاهوت تماشاگر ناسوت ، تماشاگر میدانی و طوفانی و رزمی و نشانی ز علی ، باز یلی بر دل دشمن زده و آمده پیچیده به هم دشت و سپاه و همه خرگاه ، شکسته است ستون‌گاه ستم پیشه ، همه ناله کنان زار و پریشان و پشیمان و هراسان ، پر وای و پر واویل ، همه زهر دریده ، نفس خصم بریده ، همه از شش جهت از ترس دویده ، نبود جای و مفری که گریزد کسی از لشکر دشمن ، همه چون زن همه شیون همه فریاد در این بارش پولاد ، که ای وای چه سازیم که یک بار دگر آمده طوفان ، زده میدان ، شده این دشت چو خیبر به رجز آمده حیدر علمش در کفی و تیغ دو دم در کف دیگر ، نبود تیغ بگو صاعقه‌ای از دل دوزخ ، شرری از دل آتش زده‌ی کوه ، چه بی‌مثل ، چه بشکوه ، چه بازوی و چه گیسوی ، طرفی شعله‌ی سوزنده‌ی توفنده ، زمین لرزه دراین معرکه از برق سم مرکب او ، در طرفی لحظه‌ی آسایش و آرامش خاتون دلش ، زینب او ، عجب از قدرت بازوی و عجب از پیچش گیسو ،‌ شده بی‌چاره زمان ، چاک زمین ، خنده نشسته به لب ام‌بنین ، کرده قیامت ، ز رخ و دیده و قامت ، زحرم باز نمایان بود این شیر ، همین شیر ، حرم غرقه‌ی تکبیر ، همه لشکریان زار و زمین‌گیر ، از آن چرخش شمشیر ، به هر ضربه‌ی او جنبش او ، دست و سر و پای و تنی هست که پیچیده به پرواز درآید ، علم‌دار به خشم آمده ، ای وای ، در آن سوی و دراین سوی گلی دخترکی منتظر آمدنش ، منتظرش تا بدود تا بپرد باز در آن شانه و آغوش ، کند حلقه دو دستش زندش بوسه به آن صولت بازوی و به آن روی و به آن نقطه‌ی پیوند دو ابروی . . .
هوا سخت شرر بار ، زمین همچو تنوری است دراین صحنه‌ی پیکار ، همه تشنه و بی‌تاب ، پی جرعه‌ای از آب ، همان گوهر نایاب ،‌فقط آب ، فقط آب بود چاره‌ی طفلان ، فقط آب ، نفس تنگ شده در دل ساقی و دل مشک ، لبش غرق عطش ، غرق ترک ، می‌چکد از وسعت پیشانیش از چین جبین شبنم شوری به زمین ، دست را در خنکای جگر آب فرو برد ، نگاهی به زلالیش بینداخت ، و با خنده‌ای آن را زکفش ریخت ، و با مشک پر آبی به حرم راند ، جه می‌راند؟ ، فقط فکر جواب است ، جوابی که همین مشک پرآب است ، فقط فکر جوابی به رباب است ، که خود منتظر قطره‌ی آب است برای گل خود سوخته و سینه کباب است ، فقط فکر جواب است ، و افسوس دراین لحظه به تیغی به زمین ماند ، همان دست که بوسید از آن گریه کنان شیر خدا . . .
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
مؤید باشید

melika
09-11-2010, 12:27 AM
اللهم صل علی محمد وآل محمد
السلام علی الحسین واصحاب الحسین
قربون امام حسین که با این عشق جاودانه همه قلبها را اسیر خود نموده
ممنون برادر عزیزم
مطالبتون حال وهوای عاشورائی به این بخش بخشیده
دستون دردنکنه
اجرتون باامام حسین علیه السلام
موفق ومؤید باشید..

بحب الله نحيا
09-11-2010, 12:51 AM
اللهم صلِ على محمد وعلى آل محمد الطيبين الطاهرين وعجل فرجهم ياالله ~

زيبآست :)
خوشم آومد ولی يكم سخته !
چون خیلی کم آدبیات فارسی را مطالعه کرده ام

خیلی ممنون :)
موفق باشی " )

عماد الجعفری
09-11-2010, 02:06 PM
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
از پاسخ های شما سپاس گزارم
ان شاء الله با مطالعات بیشتر در زمینه ادبیات فارسی
اشعار آن بیشتر به دلتان می نشیند.
با تشکر
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

:) :) :) :)