المساعد الشخصي الرقمي

مشاهدة النسخة كاملة : اشعار حسینیه بلغة الفارسیة


حبیب عساکره
08-12-2011, 11:29 PM
السلام علیک یا ابا عبدالله

باز اين چه آتش است كه بر جان عالم است ؟
باز اين چه شعله غم و اندوه ماتم است ؟
باز اين حديث حادثه جانگذار چيست؟
باز اين چه قصه ايست كه با غصه توام است؟
اين آه جانگزاست كه در ملك دل به پاست
يا لشكر عزاست كه در كشور غم است
آفاق پر ز شعله برق و خروش رعد
يا ناله پياپى و آه دمادم است؟
چون چشمه چشم مادر گيتى ز طفل اشك
روى جهان چو موى پدر كشته درهم است
زين قصه سر به چاك گريبان كروبيان
در زير بار غصه قد قدسيان خم است
گلزار دهر گشته خزان از سموم قهر
گويا ربيع ماتم و ماه محرم است
ماه تجلى مه خوبان بود به عشق
روز بروز جذبه جانباز عالم است
مشكوة نور و كوكب درى نشأتين
مصباح سالكان طريق وفا حسين















در کوچه ها نسیم بهشت محرم است
این شهر بی مجالس روضه جهنم است
پیراهن سیاه عزاداری شما
زیباترین تجلی عشق مجسم است
شکر خدا که هیئتمان باز دایر است
شکر خدا که بر سر این کوچه پرچم است
بیرون ندیده اید زنی استاده است؟
بالش شکسته قدش هم کمی خم است
لبخند تلخ فاطمه بر تک تک شما
یعنی خوش آمدید و همان خیر مقدم است
من که ندیدمش دم در، خب شما چطور؟
صد حیف سوی چشم گنهکار ما کم است
پرواز می کنیم از این پیله های تنگ
فصل بلوغ شیعه یقینا محرم است
در مجلس عزای امام قتیل اشک
روضه به شور و واحد و نوحه مقدم است
وحید قاسمی















نی ناله کرد و باز ترنم شروع شد
فصل هبوط آدم و گندم شروع شد
دریای بیکران شهادت که موج زد
طوفان نوح بود تلاطم شروع شد
از برکه غدیر ،محرم طلوع کرد
سر مستی حبیب هم از خم شروع شد
باران اشک شیفتگان غم حسین
تا گفتم السلام علیکم شروع شد
روح دعا به نام اباالفضل چون رسید
غوغایی از توسل مردم شروع شد
وقتی گلوی نازک گل شد نشان تیر
لبخند باغبان و تبسم شروع شد
ای آسمان،مصیبت عظمای اهل بیت
از قتلگاه عصمت پنجم شروع شد
فصل به خون نشستن گلهای باغ وحی
از آیه «لیذهب عنکم» شروع شد
با آنکه باغ گل به محبت نیاز داشت
با تازیانه ناز و تنعم شروع شد
وقتی دل ستاره محمل نشین شکست
با ماه روی نیزه تکلم شروع شد










رباعی محرم
در ماه محرم همه خونین بصرانیم
تا وادی هجران و بلا همسفرانیم
از کرببلا ما دل محنت زده داریم
از داغ عزیز فاطمه خونین جگرانیم




























امام زمان و محرم


ای داغدار ماتم جانسوز یاران**
ای سوگوار نیزه های سربداران
ای آنکه ازاندوه سرسامان نداری*
*برروی زانوی غمت سرمیگذاری
گاهی زداغ جدخودخون میفشانی*
*گاهی به دنبال اسیرانش روانی
امشب ندانم از چه راهی در عبوری
**در کربلا یا کوفه یا کنج تنوری
شاید کنار پیکر از سر جدائی*
*یا زائر راس به روی نیزه هایی
مست زیارت در بر راس حسینی*
*یا بی قرار کودکان و زینبینی
هر جا که باشی مادرت آنجا نشسته
**گوید غریب مادر،آن پهلو شکسته

melika
09-12-2011, 01:14 AM
شب شب اشک و تماشاست اگر بگذارند

لحظه ها با تو چه زیباست اگر بگذارند
فکر یک لحظه بدون تو شدن کابوس است
با تو هرثانیه رویاست اگر بگذارند

یاحسین یامظلوم
باتشکر از شما برادر خوبم
امیدوارم همیشه شما را دراین سایت،سایت اهل البیت علیهم السلام ببینم
و از تایپک های ارزشمندتون بهره ببریم
موفق باشید..

حبیب عساکره
09-12-2011, 09:24 PM
بوی جنت می وزد از خاک کوی فاطمه
آبروی ما بود از آبروی فاطمه
هر زمان گر رو کنی سوی مدینه بشنوی
عطر جنت را، ز خاک مشکبوی فاطمه
لوح دل، شد مهر با مهر و ولایش از ازل
رشته جان، بسته ام بر تار موی فاطمه
بشکند پایی که بر پهلوی زهرا زد لگد
بشکند دستی که زد سیلی به روی فاطمه
هر که از اهل ثقیفه دم زند بی شک بود
دوستدار دشمنان کینه جوی فاطمه
کی شود مهدی بیاید تا بگیرد انتقام
از ستم کاران، که باشد آرزوی فاطمه


باسلام خدمت خواهر گرامی امیدوارم همیشه موفق و پیروز باشید. ممنون