melika
02-12-2006, 11:20 PM
نجمه ، مادر بزرگوار امام رضا(ع ) و از زنان مومنه ، پارسا، نجيب و پاكيزه بود.
حميده ، همسر امام صادق (ع )، او را كه كنيزى از اهالى مغرب بود، خريد و به منزل برد.
نجمه در خانه امام صادق (ع )، حميده خاتون را بسيار احترام مى كرد و به خاطر جلال و عظمت او، هيچ گاه نزدش نمى نشست !.
روزى حميده در عالم رويا، رسول گرامى اسلام (ص )را ديد كه به او فرمودند:اى حميده !.
نـجـمـه را به ازدواج فرزند خودموسى درآور زيرا از او فرزندى به دنيا خواهد آمد كه بهترين فرد روى زمين باشد.
پس از اين پيام ، حميده به فرزندش امام كاظم (ع ) فرمود: پسرم !.
نـجـمـه بانويى است كه من هرگز بهتر از او را نديده ام ، زيرا در زيركى و محاسن اخلاق ، مانندى ندارد.
من او را به تو مى بخشم ، تو نيز در حق او نيكى كن .
ثـمـره ازدواج امـام مـوسـى بـن جعفر(ع ) و نجمه ، نورى شد كه در شكم مادر به تسبيح و تهليل مـشـغـول بـود و مـادر از آن ، احـسـاس سنگينى نمى كرد وچون به دنيا آمد، دست ها را بر زمين گذاشت ، سر را به سوى آسمان بلندكرد و لب هاى مباركش را به حركت درآورد: گويا با خدايش رازو نيازمى كرد.
پس از تولد امام هشتم (ع )، اين بانوى مكرمه با تربيت گوهرى تابناك ، ارزشى فراتر يافت .
مـادر بـر آن بـود تـا تربيت و پرورش فرزندش ، وى را از عبادات و مناجاتش باز ندارد، از اين رو به بستگانش گفت :دايه اى پيدا كنيد تا مرا در امر شيردادن كمك كند.
از وى پرسيدند:مگر شير تو كم شده است ؟.
نـجمه گفت :خير، ولى نوافل و ذكرهايى كه قبل از تولد حضرت رضا(ع ) داشته ام و به آنها عادت كرده بودم ، به خاطر شيردادن كم شده است ، ازاين رو مى خواهم كسى من را در امر شيردادن يارى كند تا بتوانم دوباره آن عبادات ومناجاتم را شروع كنم !.
حميده ، همسر امام صادق (ع )، او را كه كنيزى از اهالى مغرب بود، خريد و به منزل برد.
نجمه در خانه امام صادق (ع )، حميده خاتون را بسيار احترام مى كرد و به خاطر جلال و عظمت او، هيچ گاه نزدش نمى نشست !.
روزى حميده در عالم رويا، رسول گرامى اسلام (ص )را ديد كه به او فرمودند:اى حميده !.
نـجـمـه را به ازدواج فرزند خودموسى درآور زيرا از او فرزندى به دنيا خواهد آمد كه بهترين فرد روى زمين باشد.
پس از اين پيام ، حميده به فرزندش امام كاظم (ع ) فرمود: پسرم !.
نـجـمـه بانويى است كه من هرگز بهتر از او را نديده ام ، زيرا در زيركى و محاسن اخلاق ، مانندى ندارد.
من او را به تو مى بخشم ، تو نيز در حق او نيكى كن .
ثـمـره ازدواج امـام مـوسـى بـن جعفر(ع ) و نجمه ، نورى شد كه در شكم مادر به تسبيح و تهليل مـشـغـول بـود و مـادر از آن ، احـسـاس سنگينى نمى كرد وچون به دنيا آمد، دست ها را بر زمين گذاشت ، سر را به سوى آسمان بلندكرد و لب هاى مباركش را به حركت درآورد: گويا با خدايش رازو نيازمى كرد.
پس از تولد امام هشتم (ع )، اين بانوى مكرمه با تربيت گوهرى تابناك ، ارزشى فراتر يافت .
مـادر بـر آن بـود تـا تربيت و پرورش فرزندش ، وى را از عبادات و مناجاتش باز ندارد، از اين رو به بستگانش گفت :دايه اى پيدا كنيد تا مرا در امر شيردادن كمك كند.
از وى پرسيدند:مگر شير تو كم شده است ؟.
نـجمه گفت :خير، ولى نوافل و ذكرهايى كه قبل از تولد حضرت رضا(ع ) داشته ام و به آنها عادت كرده بودم ، به خاطر شيردادن كم شده است ، ازاين رو مى خواهم كسى من را در امر شيردادن يارى كند تا بتوانم دوباره آن عبادات ومناجاتم را شروع كنم !.