سلام عليكم
سلام بزركترين براي خواهر عزيز ومحترم قدر مليكا مؤمن
حالتون خوب است
يك روز بودم با تهرون خونه عمه ي من اون بار
خواستم ميرم زيارت شاه عبد العظيم
كرفتم ماشين دربست
..... يك نوار بود با صداي محمد اصفهانى قشنك بود خيلي
واين حرفاشون .......:
عشق است واتش خون
داغ است ودرد دوري
كي مي توان نكفتن
كي مي توان صبوري
كيرم بري بري نمونده
كيرم كه سوختيمو خاكستري نمونده
با دوست عشق زيباست
بايار بي قراري
از دوست درد موندو
از يار يادركاري
كفتى از روز سفر
كفتم از من مكزر
مجنون ليلا
......خواهرم مليكا
اين حرف ها تا الان با يادم وتا الان فراموششون نمى كونيم
خيلي بامعنى بزرك دارند
.... مخلصم
ايهم عراقي رافضي تا روز قيامت كبرى
التماس دعا