|
شيعي حسيني
|
رقم العضوية : 616
|
الإنتساب : Nov 2006
|
المشاركات : 7,371
|
بمعدل : 1.12 يوميا
|
|
|
|
المنتدى :
المنتدى العام
مسجات فارسية
بتاريخ : 17-07-2007 الساعة : 05:01 PM
سلام
در سكوت غربت شبهاى عشق
می نشينم من بر دنياى عشق
می كنم هر لحظه رويت را نگاه
تا كه از خاطر نرى با يك نگاه
خدایا داد از این دل داد از این دل
نگشتم یك زمان من شاد از این دل
چو فردا داد خواهان داد خواهند
بر آرم من دو صد فریاد از این دل
به والله و به بالله و به تالله
قسم بر آیهى نصر من الله
كه دست از دامنت من بر ندارم
اگر كشته شوم الحكم لله
غم عالم نصیب جان ما بی
بدور ما فراغت كیمیا بی
رسد آخر بدرمان درد هركس
دل ما بی كه دردش بیدوا بی
دو زلفانت گرم تار ربابم
چه میخواهی ازین حال خرابم
ته كه با مو سر یارى ندارى
چرا هر نیمه شو آیی بخواب
دو چشمم درد چشمانت بچیناد
مبو روجی كه چشمم ته مبیناد
شنیدم رفتی و یارى گرفتی
اگر گوشم شنید چشمم مبیناد
عزیزا كاسه ى چشمم سرایت
میان هردو چشمم جاى پایت
از آن ترسم كه غافل پا نهی تو
نشنید خار مژگانم بپایت
زدست دیده و دل هر دو فریاد
كه هر چه دیده بیند دل كند یاد
بسازم خنجرى نیشش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
بیا تا دست ازین عالم بداریم
بیا تا پاى دل از گل برآریم
بیا تا بردبارى پیشه سازیم
بیا تا تخم نیكوئی بكاریم
ديروز نبودم ز عدم من به وجود
امروز جدا از توام اي جانِ سرود
تأخير مكن وعدهي ديدارِ مرا
فردا همه خاكيم، ملاقات چه سود؟
اكر دورم ز ديدارت
دليل وفائي نيست
وفا آن است كه نامت را
هميشه زير لب دارم
هميشه چشمام به قلبم حسودی می کنه
چون تو همیشه تو قلبمی ولی از چشمام دوری
زندكَي و كي ميفهمت هميجيزي توش ميشه
شنو رايكم؟؟
أنا أجيب المسجات
وانتوا عليكم الترجمة طبعاً
هم منقولة طبعاً
|
|
|
|
|