کسی دیگر نمی کوبد در این خانه متروکه ویران را
کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم!!!
ومن شمع می سوزم ودیگر هیچ چیز از من نمی ماند
ومن گریان ونالانم ومن تنهای تنهایم !!!
درون کلبه ی خاموش خویش اما
کسی حال من غمگین نمی پرسد!!!
و من دریای پر اشکم که توفانی به دل دارم
درون سینه ی پرجوش خویش اما!!!
کسی حال من تنها نمی پرسد
ومن چون تک درخت زرد پاییزم !!!
که هر دم با نسیمی میشود برگی جدا از او
ودیگر هیچی از من نمی ماند
ولی اینو باید بدونی که همه ادما رو مثل خودت نبین متاسفانه ادمای بد خیلی زیادن
واونائی که بشون مهر ومحبیت کنی و از شون بد ببینی کم نیستن
همیشه به خدا توکل کن وامیدت به اوباشه
چون هیچ پشت وپناه جز خدا نیست
سلام مليكا جون
خوبي نازنينم ؟؟؟
مرسي از دلداریت .... همه حرفات درسته
ولی چی کار می تونم بکنم وقتی دلم میگیره
میبینم دوستم از پشت خنجر میزنه >>> البته اگه بتونم اسمش رو دیگه دوست بذارم
آخه چرا ؟؟؟؟ مگه اون دختر بجز خوبی چی از من دیده بود ؟؟؟
استعفر الله
ولی خدا بزرگه .... توکل میکنم به خدا
اون میدونه که منم با این دختر چه قدر خوب و یه رنگ بودم