|
عضو برونزي
|
رقم العضوية : 69554
|
الإنتساب : Dec 2011
|
المشاركات : 518
|
بمعدل : 0.11 يوميا
|
|
|
|
كاتب الموضوع :
حبیب عساکره
المنتدى :
المنتدى العام
بتاريخ : 13-04-2012 الساعة : 04:33 PM
المفردات: الجزء الاول
خوش به حالت = هنيئاً لک
اينجا = هذا المکان
تابستان = صيف
زمستان = شتاء
سرد = بارد
قـُله = قمة
صعود کرده اي = سبق أن صعدت
چقدر؟ما؟
وقتي= عندما
جوان = شاب
دوستان = أصدقاء
دوستانم = أصدقائي
يک بار = مرة واحدة
درياچه = بحيرة
********
الحوار: الجزء الاول
محمد: خوش به حالتان! روستاي شما بسيار زيباست.
محمد: هنيئاً لکم! قريتکم جميلة جداً.
پدر بزرگ: اينجا در تابستان خيلي قشنگ است، ولي در زمستان خيلي سرد است.
الجدّ: هذا المکان جميل جداً في الصيف، لکنهّ بارد جداً في الشتاء.
محمد: آيا به قله سبلان صعود کرده اي؟ اين قله چقدر زيباست!
محمد: هل سبق أن صعدت إلي قمة سبلان؟ ما أجمل هذه القمة!
پدربزرگ: وقتي جوان بودم، با دوستانم يک بار به درياچه رفتم.
الجدّ: عندما کنت شاباً، ذهبتُ مع أصدقائي مرة واحدة إلي البحيرة.
محمد: درياچه کجاست؟
محمد: أين البحيرة؟
پدر بزرگ: کوه سبلان يک کوه آتشفشاني است ودر قله آن يک درياچه هست.
الجدّ: جبل سبلان جبل برکاني وتوجد علي قمته بحيرة.
محمد: خيلي عالي است. پس تو ورزشکار بودي؟
محمد: رائع جداً. إذن أنت کنت رياضياً؟
پدر بزرگ: بله. من الآن هم ورزش مي کنم وبه چشمه آب گرم شابيل مي روم.
الجدّ: نعم. أنا أمارس الرياضة الآن أيضاً وأذهب إلي ينبوع الماء الحار في شابيل.
********
المفردات: الجزء الثاني
کجا؟ أين؟
چند ؟ کم؟
توريست = سائح
اينها = هولاء
تفريح = تنزّه
کوهنوردي = تسلّق الجبال
شنيدم = سمعتُ
دور = بعيد
مي آيند = يأتون
با هم = معاً
برويد = إذهبوا
مي رويم = نذهب
********
نستمع الآن إلي الحوار، الجزء الثاني.
محمد: شنيدم چند چشمه آب گرم در شهر سرعين هست.
محمد: سمعتُ أنه توجد في مدينة سرعين عدة ينابيع للماء الحار.
پدر بزرگ: بله. در سرعين وهم در اين روستا چند چشمه آب گرم هست.
چشمه هاي آب گرم شابيل خيلي دور نيست.
الجدّ: نعم. توجد في سرعين وفي هذه القرية أيضاً عدة ينابيع للماء الحار.
ينابيع الماء الحار في شابيل ليست بعيده جداً.
محمد: در اينجا مسافر وتوريست زياد هست. آيا اينها براي تفريح وکوهنوردي مي آيند؟
محمد: هنا مسافرون وسياح کثيرون. هل هولاء يأتون للتنزّه وتسلّق الجبال؟
پدر بزرگ: بله. سبلان وچشمه هاي آب گرم اينجا خيلي معروف است. با هم به چشمه هاي آب گرم هم برويد.
الجدّ: نعم. سبلان وينابيع الماء الحار هنا معروفة جداً. إذهبوا معاً إلي ينابيع الماء الحار أيضاً.
محمد: حتماً من وسعيد وعلي به چشمه هاي آب گرم مي رويم.
محمد: حتماً أنا وسعيد وعلي نذهب إلي ينابيع الماء الحار.
********
والآن نستمع إلي کامل الحوار بالفارسية فقط.
محمد: خوش به حالتان! روستاي شما بسيار زيباست.
پدر بزرگ: اينجا در تابستان خيلي قشنگ است، ولي در زمستان خيلي سرد است.
محمد: آيا به قله سبلان صعود کرده اي؟ اين قله چقدر زيباست!
پدربزرگ: وقتي جوان بودم، با دوستانم يک بار به درياچه رفتم.
محمد: درياچه کجاست؟
پدر بزرگ: کوه سبلان يک کوه آتشفشاني است ودر قله آن يک درياچه هست.
محمد: خيلي عالي است. پس تو ورزشکار بودي؟
پدر بزرگ: بله. من الآن هم ورزش مي کنم وبه چشمه آب گرم شابيل مي روم.
********
محمد: شنيدم چند چشمه آب گرم در شهر سرعين هست.
پدر بزرگ: بله. در سرعين وهم در اين روستا چند چشمه آب گرم هست.
چشمه هاي آب گرم شابيل خيلي دور نيست.
محمد: در اينجا مسافر وتوريست زياد هست. آيا اينها براي تفريح وکوهنوردي مي آيند؟
پدر بزرگ: بله. سبلان وچشمه هاي آب گرم اينجا خيلي معروف است. با هم به چشمه هاي آب گرم هم برويد.
محمد: حتماً من وسعيد وعلي به چشمه هاي آب گرم مي رويم.
|
|
|
|
|