دو تا تركه ميرن سوراخ لاية اوزن رو بدوزن، خودشون ميمونن اونور
از تركه ميرسن: اسمت چيه؟ ميگه: حمزه، ولي توخونه شيش كوچولو صدام ميكنن
تركه سوار هواپيما ميشه، ميشينه كنار دست يك پيرمرده. خلاصه سر صحبت باز ميشه و اين دوتا نسبتاٌ با هم رفيق ميشن. وسطاي راه، يك مهمون دار مياد از پيرمرده ميپرسه، پدر شما شكلات ميل داريد؟ پيرمرده ميگه: نه خيلي ممنون، من دیابت دارم. مهمون داره از تركه ميپرسه: شما چي؟ تركه مياد رفاقت رو تموم کنه ميگه: نه مرسي. اين رفيقمون دیابت داره، باهم ميخوريم
تركه ميره واسه تلفن همراه ثبت نام ميكنه، بهش ميگن: تا سه ماه ديگه بهت تحويل ميديم. تركه هم رو كمربندش مينويسه: به زودي دراين مكان يك موبايل نصب خواهد شد
به تركه ميگن: ميدوني امام حسين كجا دفن شده؟ ميگه: نه. ميگن: كربلا. ميگه: اي خوشا به سعادتش
از ترکه میپرسن می دونی خدا کجاست ؟ میگه من که نمی دونم خدا کجاست ولی هرجا باشه ابو الفضل نگهدارش